۹ اردیبهشت ۱۳۸۹

مزه ی له شدگی

من از دیوارای متحرک خیلی بدم میاد. از اینا که روبروی همن و هی به هم نزدیک میشن و نزدیک میشن و ... اصلا همینایی رو میگم که تو این اتاقه. صبح طول اتاقو اندازه گرفتم. چهار گام کامل بود. ولی الان طول اتاق شده چهار گام و یه وجب کم. پنج بار امتحان کردم. یه وجب کم شده. اتاق سرد و تاریکیه. خالی ِ خالی. هرچی داد می‌زنم کسی جوابمو نمیده. دیشب داشتم واسه خودم تو خیابون راه می‌رفتم که نفهمیدم چی شد چند نفر پرتم کردن تو یه ماشین و ... باور کنید یادم نیست چطوری رسیدم اینجا. ولی مهم اینه که الان اینجام. ای بابا. بذار یه بار دیگه اندازه بگیرم. یک .. دو .. سه .. سه و .. هوم ؟ چرا باز کمتر شد. بذار . یک .. دو .. سه و .. هوووف. آره. چهار گام و دو وجب کم. راستی کی میدونه من قراره تا کی اینجا بمونم ؟