۱ بهمن ۱۳۸۸

حقیقت کجایی ؟

چقدر ترسناک بوده سال 61 هجری و واقعه عاشورا . هرکی فکر میکرده جایگاهش حقه . حتی اون گروهی که ما الان به نام گروه باطل میشناسیمشون . اوضاع هیچ فرقی نکرده . هنوز هم بعد از گذشت قرنها ، مردم همون مردمند . جانب گروهی رو میگیرن که فکر میکنن حقه . مثل سال 61 هجری .
دارم به هزار سال دیگه فکر میکنم . اگه هنوز بشریتی وجود داشته باشه ، دانشمندای هزارسال دیگه بازم میشینن دور هم و میگن این گروه حق بود و اون گروه باطل . گروههای حق و باطل تو اون زمان کاملا جدا و بدیهی هستن . ولی الان ... کی میدونه حقیقت کجاست ؟ سال 61 هجری کی میدونست حقیقت کجاست ؟ میگفتن حسین (ع) از دین خارج شده و باید کشته بشه . خروج از دین جرم ساده ای نبود . مردم متعصب بودن . وقتی بهشون میگفتن فلانی از دین خارج شده ، خونشون به جوش میومد . بدون اینکه ببینن طرف کیه و چی کارست و بدون اینکه حرفاشو بشنون ، کمر به نابودیش میبستن .
دارم به دور و برم نگاه میکنم . هرکی یه طرف واستاده و قرآن رو گرفته دستش و میگه حقیقت تو دستای منه . درست مثل سال 61 هجری . الان هم همه حق به جانبن . اما ... کی میدونه حقیقت کجا پنهانه ؟ شاید هزارسال صبر لازمه ...

--------------------------------------------------------------------------------


بعدالتحریر۱ : من خوبم ... میخواستم بیشتر نباشم . اما دوستم ژه ، (والبته دوستان عزیز دیگه) اصرار کردن که برگردم ! () همین ...

بعدالتحریر۲ : این پست در راستای همان پستی بود که حذف شد ... خواستم فقط گقته باشم !

بعدالتحریر۳ : شماره چهارم هذیان های درخت نفله شده !

بعدالتحریر۴ : ۴ بهمن ۸۷ ... روز عجیبی بود برام . روز وداع با یک دوران خوش . هنوز حسرت اون دوران باهامه ... غروب ۴ بهمن ... و ... تو ندیدی ؟ که من گریه کردم ... هه !

بعدالتحریر۵ : تلخ نیست ؟ آدمو ببرن ثبت احوال . و شناسنامشو جلوی چشای خودش باطل کنن . واسه اعدام فردا .... هه ! جرم ؟ محاربه ...
کاش مقاله محاربه چیست و محارب کیست روزنامه اعتماد ۲۴ دی رو خونده باشید ...
دلم میخواد از ته دل داااااااااااااد بزنم .... همین !