۱۶ آذر ۱۳۸۶

زمین زیر پایم دراز می کشد و


قدم هایم را می شمرد


پشت سرم تو نبودی .


زمین درازتر می شد

تو از روبرو نمی آمدی .

کوچه هایی که حتی از خیال تو خالی بودند .

بهار و تابستان گذشت
با صبح های بی نشاط

و عصرهایی که چون صدفی تهی

به شب های بی رویایم می بردند .

باز هم پاییز ، پاییز عزیز !

باید می مردم ؟

باید می مردم تا به دیدنم می آمدی ؟

برگرد بخواب عزیزم !

به خوابت برگرد .










محمود تقوی تکیار

( دوماهنامه دال )