۱۲ تیر ۱۳۸۶

چه کسی فکر می کرد آسمان گریه کند ؟
* * * * * * * * * *

و خدا فریاد زد ... چه کسی می گرید ؟

چه کسی می آزارد .... دل پاک آسمان را ؟

و تو اشکهایت را در مشت گرفتی و پیش خدا بردی ...

و به خدا گفتی ... خدایا چه گناهی دارد ... این دل غمگینم ؟

این دلم که درونش از محبت لبریز ... از صفا ، عشق و یک لبخند پر شده است ...

و قسم خوردی به زیبایی یک درخت و شادی یک گل از پایان خزان ....

و خدا گوش فرا داد به نگاهت .... به نگاهت که فقط فریاد می کشید ....

و خدا هیچ نگفت .... و فقط قلبت را پر کرد از دوستی ....

دوستی ..... چیزی که نگاهت فراموش کرده بود .....

فراموش ....