... بی رحمانست. بی انصافیه. این همه مـِهر رو میگم. این همه دوست داشتن رو میگم. بی رحمانه نیست؟ آدمو قشنگ از زمین بلند میکنه. میبره اون بالا بالاها. ته یه زیبایی نفسگیر. دقیقا همینش هم بی انصافیه. که انقدر زیباست. نباید باشه. نباید به آدم انقدر حس خوب بده. چون آدمو پایبند میکنه. پای آدم فرو میره تو غلظتش. غلظت این مهر ِ لعنتی. بعد اونوقت موقع نبودنها که میرسه، وقتی که میخوای بری، میبینی ای داد! چرا نمیتونم پاهامو تکون بدم. میخوام برم. نمیتونم. یا اصلا میخوام برم جلوشو بگیرم که نره. اما نه ... تو این غلظت لعنتی گیر کردم. بی رحمانست. که این همه مـِهر، توان وصل ندارن ...
بعدالتحریر : گزیده همشهری جوانانه (شماره بیست) !
بعدالتحریرکتابی : من به قلب خود میخندم و با این حال خواستهاش را به جا میآورم ... (رنجهای ورتر جوان / گوته)
آخ که چقدر چسبید پستت!
پاسخحذفبا نظر بالایی بسیار موافقم! جانا سخن از زبانِ حالِ ما می گوئی. مسئولیتی که این همه مهر میاره فورا لذت بردن از خودش رو خنثی می کنه...
پاسخحذفتا وقتي نكوبندت زمين هم اشكالي نداره
پاسخحذفگاهي اينطوريه كيفش بيشتره
تكراري نميشي
تكراري نميشه
یه جورایی هم ته دلت "نمیخوای" که دل بکنی...
پاسخحذفهمه چيز بي رحمانست !
پاسخحذفبودن ها
نبودن ها
آمدن ها
رفتن ها
چون هيچ چيز به زمان خودش نمي آيد
شايد هم ما نمي فهميم !
بی رحمانه س دوسش داشته باشی و نخواد قبول کنه..
پاسخحذفاره..
همه اینایی که گفتی بی رحمانه س..
خییلی..
این دقیقا همون باتلاقیه که من از افتادن توش می ترسم نشده که توش بیافتم
پاسخحذفبدجوری چشمام بازه
و این باز بودن این چشم
نمی دونم خوبه یا نه
ای بابا
پاسخحذفاین غلط های لفظی حال آدمو می گیره
نشده که توش بیافتم رو تو یک خط جدا بذار
یکی از این های جمله آخر رو حذف کن لطفا
و این نظر رو
دیگه امری نیست
قربانت
خیلی ناز نوشته بودی ...
پاسخحذفدلم الان یه همچین مهر و محبت ِ اعتیاد آوری رو میخواد ...
نه ، فکر نکنم اونقدرا هم بی رحمانه باشه !!
پاسخحذفحداقل به این شدت نیست !!
یا ...
چرا هیشکی این روزا دل خوشی نداره از وصل و این قضایا؟:(
پاسخحذفخب آره بی رحمانس که این همه مهر توان وصل ندارن ولی به نظر من مشکل از مهر و جادوی اون نیست مشکل از یکی از طرفاست...اینو مطمئنم!شاید یکیشون اونقد که باید و شاید ثابت قدم و مصمم نیست وسه بهم هم رسیدن...
بی رحمانست رفتن ها و دلکندن هایی با خاطرات خوب
پاسخحذفولی ما میگذریم یادش خاطرش همیشه با ما میمونه کاش همیشه خاطراتی خوب باشه
کاش هیچ وقت خاطرات تلخ نباشند
طراوت عزیزم همیشه با طراوت باشی خیلی نوشته هات به دلم میشینه
پاسخحذفدوست دالم(بوس بوس ماچ)
بله! هرجا گلی مث تو باشه معلومه که خوش اب و هواست!
پاسخحذفعشق به شما بال می دهد اما پایتان را قطعا قلم خواهد کرد ..تا دیگر نای رفتن نداشته باشید..شما را بالا می برد ان بالا بالاها بعد یک هو بالهایتان را می سوزاند...زمین میخورید...حالا دیگر نه بال دارید نه پا ...این است که می گویند عاشقی دردی ست بی درمان..
پاسخحذف...تمام زندگی یک داستان بی رحمانه است
پاسخحذفتمام زندگی طراوت جان-تمام زندگی
خودت رو - دیدِت رو- درکت رو- نوشته هاتوو احساستو دوست دارم چه با دوچرخه و چه بی دوچرخه(آیکون یه لبخندِ ملیح و لپ گُلی)
ili hdk nkdh fd hkwhtdi .. hdkl d;d a ..
پاسخحذفببخشید .. اهم اهم ..
پاسخحذفگفتم : همه این دنیا بی انصافیه .. اینم یکی ش ..
صبح شوما به خير !
پاسخحذفاينجا ايران است
پاسخحذفساعت 5:18
صبح !
چقدر خوب که کامنت ها رو هذیان اسم گذاشتین
پاسخحذفبرام جالب بود
:)
سلام طراوت
پاسخحذفدرسته ، حرفات درسته .. ولی اینا یه تصویر نیستن . میدونی ؟ شاید بشه گفت تصورن ، و از این جهت اسم ِ فلش فوروارد روشونه چون تو آینده دارن اتفاق میفتن . ببین من خودمم درست نمیدونم چجوریاست ! اما اینا اون آینده ای نیستن که من دوست دارم ! اما وقتی میام بنویسم خودشون میان ! و اینجوری میان ! خب فکر کن آینده خیلی شاد و پرنشاط باشه ! خب اینجوری که نمیشه .. مطمئنا تو زندگی ِ آینده مون هم به یه سری بحران بر میخوریم . اینا هم شرح ِ حالی بود از اون بحرانی که به ذهن ِ من " میرسید " . نه اونی که " حتما " در آینده قراره بهش بربخورم . نمیدونم ، مثلا حس میکنم من آدمی ام که اگه برم خارج ( حالا بعد ِ صد سال :)) ) ، یحتمل دلم واسه ایران خیلی تنگ میشه گرچه اینجا رو دوست ندارم .یعنی تو ماجرا از شخصیت ِ خودم استفاده کردم نه اینکه بگم اینا حتما آینده ی منن . نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یا نه . در هر صورت بازم اگه تونستی راهنماییم کنی خوشحال میشم .
پ.ن : حالا چرا دعوا :دی ؟!
بی رحمانه نیست ... قلب ما پر شده .... قلب ما جایی برای رحم نذاشته ...
پاسخحذفعيد همگي بود مبارك
پاسخحذفدقيقن همين طوره وَ بي انصافي دارد همه گير مي شود و حتتا شده َست !
پاسخحذف