۱۵ شهریور ۱۳۸۹

بریده ای از یک نامه


... بی ‌رحمانست. بی انصافیه. این همه مـِهر رو میگم. این همه دوست داشتن رو میگم. بی رحمانه نیست؟ آدمو قشنگ از زمین بلند می‌کنه. می‌بره اون بالا بالاها. ته یه زیبایی نفس‌گیر. دقیقا همینش هم بی انصافیه. که انقدر زیباست. نباید باشه. نباید به آدم انقدر حس خوب بده. چون آدمو پایبند می‌کنه. پای آدم فرو می‌ره تو غلظتش. غلظت این مهر ِ لعنتی. بعد اونوقت موقع نبودن‌ها که میرسه، وقتی که می‌خوای بری، می‌بینی ای داد! چرا نمی‌تونم پاهامو تکون بدم. می‌خوام برم. نمی‌تونم. یا اصلا می‌خوام برم جلوشو بگیرم که نره. اما نه ... تو این غلظت لعنتی گیر کردم. بی رحمانست. که این همه مـِهر، توان وصل ندارن ...




بعدالتحریرکتابی : من به قلب خود می‌خندم و با این حال خواسته‌اش را به جا می‌آورم ... (رنج‌های ورتر جوان / گوته)

۲۵ نظر:

  1. با نظر بالایی بسیار موافقم! جانا سخن از زبانِ حالِ ما می گوئی. مسئولیتی که این همه مهر میاره فورا لذت بردن از خودش رو خنثی می کنه...

    پاسخ دادنحذف
  2. تا وقتي نكوبندت زمين هم اشكالي نداره
    گاهي اينطوريه كيفش بيشتره
    تكراري نميشي
    تكراري نميشه

    پاسخ دادنحذف
  3. یه جورایی هم ته دلت "نمیخوای" که دل بکنی...

    پاسخ دادنحذف
  4. همه چيز بي رحمانست !
    بودن ها
    نبودن ها
    آمدن ها
    رفتن ها
    چون هيچ چيز به زمان خودش نمي آيد
    شايد هم ما نمي فهميم !

    پاسخ دادنحذف
  5. بی رحمانه س دوسش داشته باشی و نخواد قبول کنه..
    اره..
    همه اینایی که گفتی بی رحمانه س..
    خییلی..

    پاسخ دادنحذف
  6. این دقیقا همون باتلاقیه که من از افتادن توش می ترسم نشده که توش بیافتم
    بدجوری چشمام بازه
    و این باز بودن این چشم
    نمی دونم خوبه یا نه

    پاسخ دادنحذف
  7. ای بابا
    این غلط های لفظی حال آدمو می گیره
    نشده که توش بیافتم رو تو یک خط جدا بذار
    یکی از این های جمله آخر رو حذف کن لطفا
    و این نظر رو
    دیگه امری نیست
    قربانت

    پاسخ دادنحذف
  8. خیلی ناز نوشته بودی ...
    دلم الان یه همچین مهر و محبت ِ اعتیاد آوری رو میخواد ...

    پاسخ دادنحذف
  9. نه ، فکر نکنم اونقدرا هم بی رحمانه باشه !!
    حداقل به این شدت نیست !!

    یا ...

    پاسخ دادنحذف
  10. چرا هیشکی این روزا دل خوشی نداره از وصل و این قضایا؟:(
    خب آره بی رحمانس که این همه مهر توان وصل ندارن ولی به نظر من مشکل از مهر و جادوی اون نیست مشکل از یکی از طرفاست...اینو مطمئنم!شاید یکیشون اونقد که باید و شاید ثابت قدم و مصمم نیست وسه بهم هم رسیدن...

    پاسخ دادنحذف
  11. بی رحمانست رفتن ها و دلکندن هایی با خاطرات خوب
    ولی ما میگذریم یادش خاطرش همیشه با ما میمونه کاش همیشه خاطراتی خوب باشه
    کاش هیچ وقت خاطرات تلخ نباشند

    پاسخ دادنحذف
  12. طراوت عزیزم همیشه با طراوت باشی خیلی نوشته هات به دلم میشینه
    دوست دالم(بوس بوس ماچ)

    پاسخ دادنحذف
  13. بله! هرجا گلی مث تو باشه معلومه که خوش اب و هواست!

    پاسخ دادنحذف
  14. عشق به شما بال می دهد اما پایتان را قطعا قلم خواهد کرد ..تا دیگر نای رفتن نداشته باشید..شما را بالا می برد ان بالا بالاها بعد یک هو بالهایتان را می سوزاند...زمین میخورید...حالا دیگر نه بال دارید نه پا ...این است که می گویند عاشقی دردی ست بی درمان..

    پاسخ دادنحذف
  15. ...تمام زندگی یک داستان بی رحمانه است
    تمام زندگی طراوت جان-تمام زندگی

    خودت رو - دیدِت رو- درکت رو- نوشته هاتوو احساستو دوست دارم چه با دوچرخه و چه بی دوچرخه(آیکون یه لبخندِ ملیح و لپ گُلی)

    پاسخ دادنحذف
  16. ili hdk nkdh fd hkwhtdi .. hdkl d;d a ..

    پاسخ دادنحذف
  17. ببخشید .. اهم اهم ..

    گفتم : همه این دنیا بی انصافیه .. اینم یکی ش ..

    پاسخ دادنحذف
  18. اينجا ايران است
    ساعت 5:18
    صبح !

    پاسخ دادنحذف
  19. چقدر خوب که کامنت ها رو هذیان اسم گذاشتین
    برام جالب بود
    :)

    پاسخ دادنحذف
  20. سلام طراوت
    درسته ، حرفات درسته .. ولی اینا یه تصویر نیستن . میدونی ؟ شاید بشه گفت تصورن ، و از این جهت اسم ِ فلش فوروارد روشونه چون تو آینده دارن اتفاق میفتن . ببین من خودمم درست نمیدونم چجوریاست ! اما اینا اون آینده ای نیستن که من دوست دارم ! اما وقتی میام بنویسم خودشون میان ! و اینجوری میان ! خب فکر کن آینده خیلی شاد و پرنشاط باشه ! خب اینجوری که نمیشه .. مطمئنا تو زندگی ِ آینده مون هم به یه سری بحران بر میخوریم . اینا هم شرح ِ حالی بود از اون بحرانی که به ذهن ِ من " میرسید " . نه اونی که " حتما " در آینده قراره بهش بربخورم . نمیدونم ، مثلا حس میکنم من آدمی ام که اگه برم خارج ( حالا بعد ِ صد سال :)) ) ، یحتمل دلم واسه ایران خیلی تنگ میشه گرچه اینجا رو دوست ندارم .یعنی تو ماجرا از شخصیت ِ خودم استفاده کردم نه اینکه بگم اینا حتما آینده ی منن . نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یا نه . در هر صورت بازم اگه تونستی راهنماییم کنی خوشحال میشم .

    پ.ن : حالا چرا دعوا :دی ؟!

    پاسخ دادنحذف
  21. بی رحمانه نیست ... قلب ما پر شده .... قلب ما جایی برای رحم نذاشته ...

    پاسخ دادنحذف
  22. دقيقن همين طوره وَ بي انصافي دارد همه گير مي شود و حتتا شده َست !

    پاسخ دادنحذف