تهمت اگه روا باشه، آدم دیگه دلش خون نمیشه. اصلا دیگه اسمش نمیشه تهمت. ولی امان از تهمت ناروا. خون جگر میکنه آدمو. به خصوص اگه این ناروایی گردن آدمو بگیره. که مفعول باشه تو این روایت ناروایی. میدونم. اونی که تهمت میزنه، مرض نداره. داره اما واسه اینکه دل خودشو که از یه جای دیگه آتیشیه خنک کنه، میاد و یه جا دیگه رو آتیش میزنه. چه تلخه اگه اینجا یه "دل" باشه. دیدن دلی که پر از آه و بغض شده خیلی درد دارهها. دیدن که سهله. اگه آدم صاحب اون دله باشه که دیگه نورعلی نوره.
"من" بیگناهم. اینو مطمئنم. حتی مطمئنم اونی که تهمت میزنه هم به بیگناهی من یقین داره. اما ... میگذرم. مثل باقی وقتا. که گذشتم. (دلم میخواست اینجا بنویسم بزرگوارانه گذشتم!) چراشو نمیدونم. میتونستم مثل خودش حالت طلبکارانه به خودم بگیرم و زمین و آسمونو به هم بدوزم. اما واسه این کارا ساخته نشدم. من واسه این ساخته شدم که برم بچپم تو اتاق و یه کاغذ خط دار رو قلمی کنم و کلمهی بزرگوار رو که قراره به خودم نسبت بدم، تو پرانتز بیارم. آره. من دقیقا واسه همین کار ساخته شدم.
بعدالتحریر1 : زودتر برو. میخوام ببینم با نبود تو قراره چقدر آرومتر باشم ...
بعدالتحریر2 : من دوست ندارم عواطفم رو سانسور کنم. اما مجبورم. میفهمی؟ مجبورم.
بعدالتحریر3 : گزیده همشهری جوانانه (شماره بیست و هشت) !
چقدر خوب... چقدر اعتماد... چقدر نزدیک... و چقدر بد!
پاسخحذفبه نظر من تو یه کمی ناسپاسی جانم!!! چرا؟ چون با تهمت ناروا زدن باعث شدن تو بشینی چند خط بنویسی
پاسخحذفمن اخیرا از کسی که حداقل روزی یه بار ناراحتم می کنه خالصانه تشکر کردم. چون اگرچه کامنت ها و خوندن های شما ها بهم انگیزه میده اما اون شخص کسیه که وادارم می کنه حتی وقتی رمق ندارم از زور ناراحتی بشینم بنویسم
حرص هم نخور. چون ما در جایی زندگی می کنیم که انگ و لقب و قالب زدن به دیگران تفریحیه واسه خودش!!!و اگه بخوای حرص بخوری.... خودت می دونی
نثرت تو سه خط آخر خیلی لذت بخش تر بود. حرص نخور جانم حرص نخور .
بچه که بودم وقتی با دوستان مدرسه ای می نشستیم و حرف می زدیم آخر حرفمان می رسید به حرفهایی از بچه های دیگر که احتمالا هیچ بدی از آنها به ما نرسیده بود و فقط محض خالی نبودن عریضه غیبتها را فراوان می کردیم.آن موقع نمی دانستیم اسمش می شود غیبت وتهمت....اما یادم می آید از همان بچگی پدر جان گرام ما یکی از شعارهای "قاب کن به دیوار بزن " ش این بود که : هیچ گاه در مورد آدمها قضاوت نکن....
پاسخحذفموضوعی که مطرح کردی یکی از مشغولیت های ذهنی این چند روز من بود به قدری که حتی نامه استعفای به اصطلاح پر ملاتی هم نوشتم اما باز هم به پیشنهاد پدر جان گرام میدان را خالی نکردم
هیچ چیزی تو رو مجبور نمی کنه جز افکارت.. این خودتی که برای خودت چارچوب میزاری طراواتم..
پاسخحذفو اما مطمئن باش بعد هیچ رفتنی ارامش نیست..حتی اگه از ادم مقابلت متنفر باشی..اینو از منی بشنو که رفتن های زیادی رو درک کردم..
تو بزرگواری .. فهمیدن این چیزا سخت نیس .. بزرگوار با یه قلب گنده .. که می خواد سفید بمونه .. بدون لک .. خوش به حالت ..
پاسخحذفعزيززززززم اين قدر خوبه گذشتي... خودت به آرامش رسيدي... اما من هنوز به بزرگواري ِ تو نرسيدم !
پاسخحذفتهمت....
پاسخحذفچه بد...
به قرآن خودش بود...طراوت خودش بود...حسی که نوشتی ....که برا اون کاتر ساخته نشدی...دختر عالی بود...
پاسخحذفطراوت عزیزم شهادمت گفتارت ستودنیست
پاسخحذفسلام.
پاسخحذفنمایشگاه مطبوعات به جد جالب بود. قلب تپنده ی سیاست ایران به صورتی بدبو ورجه وورجه می کرد و نادانی در اوج بود.اما یادت باشه تاریخ تو خیابون ها جریان داره و نه در کنج اتاق. در ارتباط با موندگاری یه سری از رزوها دارم یه چیزی می نویسم اوایل هفته دیگه میزنم تو وبم
طراوت من واقعا بعضی ها رو درک نمی کنم. بعد در برابرِ این بعضی ها، فقط متعجب می شم. حتی نمی تونم بگذرم. تو خوبه که می گذری و یه علامت سوالِ گندیده نمی شی!
پاسخحذفآخ كه چه سوزي داره
پاسخحذفو بد از همه وقتي كه طرفت زبون نفهم باشه !!
-------------------------------
زندگي فرصت نت گردي رو ازم گرفته
ولي هنوز نتونسته علاقه به نتو ازم بگيره !!
عین دیشب من
پاسخحذفمن فقط بلدم بیام بچپم تو اتاقم و گریه کنم
میتونستم جوابشو بدم اما... به قول تو واسه این کار ساخته نشدم
طراوت عزیزم ..
پاسخحذفراس میگی .. بدجور خنثی شدم ..
آدرسم ..
فدای تو با همه خوبی هاااااااااااااااات.
پاسخحذفایکون بوس نداره اینجا اما تو جلو ایینه یه بوس گنده از خودت داشته باش..
عواطف سانسور شدنی نیستن..
پاسخحذفبا کوچه آغاز رفتن نیستـ!
پاسخحذفراستش یه زمانی این شرایط الانتو خیلی خوب تجربه کردم!چاره ی نیست طراوت جان جز صبر
یقین داشته باش که طرفتــ یه روزی همین حستو تجربه میکنه(طرفت بدون تو یه روزی به کابوساش به رویاهاش و خیلی چیزهای دیگش مشکوک میشه و تهمت میزنه )
خوب باش طراوتـ :)
خیال دلکش پرواز در طراوت ابر به خواب می ماند :)
جواب سوالت در کامت نگـُنجد، مفصــــل صحبتی می باید!
پاسخحذفکی جرات کرده به شما از گل نازک تر بده؟
پاسخحذفآدرس بده طراوت جان
نخور آبجی! نخور!...البته من خودم از آنهایی ام که هر شف فشارشان چسبیده کف اتاق...لواشکو و سیب ترشو و هه هه هه.
پاسخحذفاستبداد!!!!!طراوت! حکومت هر کشوری تناسب غریبی دارد با لیاقت ملتش! خدایی هم توی این معادله نیست...
هه! یکبار توی تاکسی لمیده بودم! یک بحثی را افتاد بین مسافرها! یکی برگشت گفت مرد یعنی هیتلر...هه هه هه!این عبارت آخر البته ته دلم بیشتر هق هق هق بود...
تهمت خوبه طراوت. به خصوص وقتی بدونی بی تقصیری. اگه کسی به من تهمت بزنه کلی خوشحال میشم. باور کن! چون عاشقِ اینم دیگران در موردم اشتباه فکر کنن. یه زمانی همه چی لو میره و تمام.
پاسخحذف