بنا به دعوت جناب اقیانوس و کوچ نورد ، به بازی وبلاگی 5 خصوصیت بد نویسی (!) دعوت شدم . از خدا که پنهون نیست ، از شما چه پنهون ، من هیچ خصوصیت بدی ندارم !!! چون اعتماد به نفسم بالاست (و این خصوصیت بدی نیست) و همین باعث میشه من تهدیدهای درونیم رو فرصت ببینم .
ولی خوب ، چون متاسفانه هنوز انسانم و "بد بودن" جزء جدا نشدنی انسانه ، تهدیداتی هم میشه پیدا کرد که ممکنه بپیچن و به فرصت تبدیل نشن ...
۱. فراموشی : مواقعی که همه چی گل و بلبله و آدما خوبن و حرفای خوب میزنن ، ذهن من مثل ماهی عمل میکنه . لحظاتِ خوب ، از یادم میره ... و مواقعی که کسی از نظر احساسی منو تا مرز شکستن و ترک خوردن میبره بدجور تو ذهنم میمونه . در لغت به کینه ای بودن هم تعبیر شده و این ذهنیت های منفی و بد گاهی مُخ منو میخوره !! دردناکه ...
۲. آزار دیگران (قسمت اول) : دیگران رو بدون اینکه بهم آزاری برسونن ، آزار میدم . در لغت به مردم آزاری هم تعبیر شده . و در فرهنگ عامه به آتو گرفتن معروفه . کافیه یکی از چیزی بدش بیاد و من اینو بفهمم ... ویران کنندست !
۳. آزار دیگران (قسمت دوم) : وقتی دیگران منو آزار میدن ، منم آزارشون میدم . از کینه ای بودن نشأت میگیره . (شماره 1)
۴. احترام قائل نشدن برای کانون خانواده : این مسئله گاهی اذیتم میکنه ولی دوست ندارم بیشتر توضیح بدم .
۵. ... و من با تکرار و مرور همه اینا تو ذهنم ، خودمو در حد یه تک سلولی روانی بدبخت پایین میارم و آزار میدم !
همش 5 تا بود ... باور کنید خصوصیات بد من همین 5 تا بود ... ولی خوب ، خوبه که هیچ آشنای نزدیک و منصفی که منو خوب بشناسه نمیاد اینجا تا کامنت بذاره : طرااااااااوت ! تو هیولاتر از این حرفایی !!!
--------------------------------------------------------------------------------
و اما آرزوهای به عبارتی محال ! که پری عزیز دعوت کرده بود ...
آرزوهای محال ... به نظرم خیلی آشنا میومد . آرشیوم رو زیر و رو کردم . درست بود . 31 فروردین 87 آرزوهای محالم رو نوشته بودم . با خودم گفتم خوب حتما بعد از گذشت این همه مدت حتما آرزوهای محالم فرقی کرده . اما ... هه ! وقتی خوندمشون دیدم که اونا هنوز هم محالن !
آرزوهای محال طراوت !
همین .