۲۳ خرداد ۱۳۸۸

تا عمر دارم

تا عمر دارم فراموش نمیکنم که بر من و ما چه گذشت . تا عمر دارم فراموش نمیکنم که چگونه گند زده شد به تک تک آدمهایی که خیال میکردند میتوانند گوشه ای از میهن خودشان را آباد کنند . میتوانند تاثیر بگذارند در آنچه که میپندارند سرنوشت خودشان است . تا عمر دارم فراموش نمی کنم که دیشب اینترنت و سیستم مسیجها قطع بود . آخر برای چه ؟ آنها از چه میترسیدند ؟ تا عمر دارم فراموش نمیکنم که چگونه طی چند ساعت بزرگترین تقلب دنیا صورت گرفت . آخر مگر می شود ؟ تا این لحظه هنوز 30% آرا شمارش نشده . اما دریغ از یک رای باطله ! تا عمر دارم بی خوابی امشبم را فراموش نمی کنم . و اعصاب ناراحتم را که میپنداشتم چقدر آزادم . هاه ! آزاد ؟ آزاد که هیچ ، کور هم بودم . کور بودم و ندیدم این جمعیت میلیونی سبزپوش را . که در شمارش آرا نابود شدند . راستی شما قضاوت کنید این جمعیت عظیم و پرشود انقدر کم بودند که 32% آرا را به خود اختصاص دهند ؟ شما قضاوت کنید . این جمعیت انقدر کم بودند که واقعا به چشم نیایند . من ، به شعور بینایی و شنوایی خودم شک کردم . شک کردم به ذره ای آزادی که میپنداشتم دارم . شک کردم به چهره های خندانی که بعد از خروج از حوزه های رای گیری ، دوباره دستبند سبز خود را میبستند . تا عمر دارم فراموش نمیکنم این توهینی را که به شعور من شده . من تا عمر دارم بدبین خوهم ماند . و من تا عمر دارم دیگر هرگز رای نخواهم داد . همین . والسلام .


طراوت – ۲۳ خرداد ۸۸ خورشیدی – ۶:۳۰ صبح