۲۵ فروردین ۱۳۸۷

نیمه شب : عطشم به اوج خود رسیده . تشنه ام . بی شرمانه تشنه ام . بطری یک و نیم لیتری آب معدنی را با تمام وجود می بلعم . قلپ قلپ قلپ ...


کمی بعد از نیمه شب : در اینترنت چرخ می زنم . آن هم با سرعت لاک پشتی اینترنت در هوای طوفانی شهرستان ! رویم کم نمی شود . ولی کامپیوتر بیچاره دیگر خسته است . خودش DC می کند ، می رود که بخوابد . ما رویمان کم می شود .

نیمه شب شرعی : در این وقت ، روشن کردن چراغ ، ظلم به اهالی خانه است . شمع را هم که نمی دانم کجا گذاشتم . فورانات مغزیم را هم که نمی توانم سرکوب کنم . پس در زیر نور موبایل ، استفراغات ذهنیم را ثبت می کنم .

توصیه نیمه شب شرعی : در حین خواندن این استفراغات ، از جمع کردن عضلات صورت و لب و لوچه خود بپرهیزید . واسه خودت میگم . صورتت چروک میشه . زود از ریخت میفتی .

نیمه شب غیر شرعی : کماکان مثل چند روز گذشته مغزمان درد می کند . احساس ضربه مغزی شدیدی می کنیم . جایتان خالی چند روز پیش با کله رفتیم توی یک میله ی آهنی . خیلی بامزه بود .

راستی علائم خونریزی مغزی چیه ؟

نیمه شب تمام شد رفت پی کارش شرعی : هر چقدر می تونید به خودتون فحش بدید . خودتونو آزار بدید . دوران خود تحویل گرفتگی مفرط تمام شد .

حاشیه نیمه شب تمام شد رفت پی کارش شرعی : اینجانب یک خودآزار روانی می باشم . هر روز صبح که از خواب بیدار می شوم ، روحم را لای منگنه می گذارم و آنقدر فشار می دهم تا کبود شود . خودآزاری خیلی لذت دارد . خیلی ...

~ توصیه می کنم به توصیه های بنده که توصیه های خیلی کاربردی ای می باشد ، به هیچ وجه توجه نکنید .

حاشیه ~ : توصیه یک کلمه ی ابلهانه است .

این جمله تجربه ی شخصی نگارنده می باشد .

دیگه دیره : بنده به طور کلی اهداف بلند مدت و کوتاه مدت زیادی را در سر می پرورانم ! یکی از این اهداف حرکت به سوی تختخواب و خوابیدن است .

به هدفمان می رسیم !