چیز عجیبیست . در معالجه ی اعتیاد اولین اثری که بعد از قطع الکل ظاهر میشه همون اوهامه ... اولین تماس با واقعیت و کلی حقیقت توی همین حرفه . در چه خصوص ، نمی دانم . و چند نفر از دوستانم رو توی همین بیمارستان دیدم. یکی آربوا بود. سفیر سابق سوییس در مسکو. بعد از سی سال خدمت حالا می دونی چه جور وقت می گذرونه ؟ دفتر راهنمای تلفن رو می خونه. فقط برای اینکه با واقعیت و آدمای واقعی تماس داشته باشه. یه مجموعه مفصل از این راهنماها جمع کرده. از تمام دنیا ، از جمله مسکو.
میگه دفتر تلفن یکی از بهترین کتابهایی است که نوشته شده. همه اش واقعیته ، پر از آدمهایی که حقیقتاً وجود دارن. چند صفحه از قشنگترین قسمتهای مربوط به بخش نیویورک رو به صدای بلند برام خوند. حتی بعضی وقتها از تلفنچی می خواد که یک شماره رو از بوئنوس آیرس یا شیکاگو براش بگیره. می خواد کتاب رو امتحان کنه و ببینه مبادا مطالبش من درآوردی باشه و این آدمهایی که اسم و شماره تلفنشون آنجا نوشته شده راستی راستی وجود دارن یا نه. سی سال خدمت در دستگاه دیپلماسی کارش رو به اینجا کشونده.
بعضی وقتها ، معمولاً نیمه شب ، شماره ی تلفن خودش رو میگیره تا مطمئن بشه که واقعاً وجود داره و مشغول دروغ گفتن به خودش نیست.
گزیده ای از کتاب " خداحافظ گاری کوپر "
نوشته " رومن گاری "